دلتنگیها ودلنوشته های احسان برای فرزان
عاشقانه های دل برای بهترین معشوق دنیا

 

اولین گام در خواستگاری

 

گام نخست اصولی در خواستگاری، قرار خواستگاری از طرف مادر (در صورت فقدان مادر، کسی مانند خواهر

 

بزرگتر، مادر بزرگ یا خاله که جای مادر را پر کرده اند.) پسر است.

 

 

 لازم است در صورتی که خانواده دختر از موضوع کاملا بی خبرند، به وسیله خانواده پسر به هر وسیله ای که ممکن

 

است، از جریان خواستگاری مطلع شوند، و خانواده پسر با تعیین وقت قبلی به خانه آنان بروند، چون ممکن است

 

خانواده دختر در شرایط نامطلوبی بوده و آمادگی پذیرایی از خانواده پسر را نداشته باشد.

 

 

در چنین شرایطی ارزیابی دو خانواده از یکدیگر نابه جا خواهد بود و احتمال آن وجود دارد که خانواده دختر از

 

وضع پیش آمده ناراحت و عصبانی شوند.

 

 

 ضمن آن که ممکن است این رویداد به عنوان یک خاطره بد در ذهن آن ها باقی بماند. پس بهتر است به خاطر

 

حفظ حرمت خواستگار و احترام به خانواده دختر، قبلا برای خواستگاری به خانواده دختر اطلاع داده شود.

 

 

از سوی دیگر ممکن است در صورت عدم اطلاع قبلی، خانواده دختر به خانواده پسر اجازه حضور ندهند.

 

 

 شاید بتوان گفت حق هم دارند؛ چون در ابتدا شناختی نسبت به آن خانواده ندارند. گاهی هم ممکن است برای

 

مرتب کردن خانه، از خانواده پسر بخواهند که مدتی پشت در یا در سالن پذیرایی منتظر باشند.

 

 

 خلاصه این که در یک کار پیش بینی نشده، ممکن است اتفاقاتی بیفتد که در هر صورت عواقب آن، چندان مطلوب

 

نباشد.

 

 

اگر میزان آگاهی دو خانواده از یکدیگر در بعضی از مسائل کافی نبوده و دوست داشته باشند قبل از انجام مراسم

 

خواستگاری اطلاعات بیشتری به دست آورند، باید به صورت محترمانه در اولین تماس تلفنی یا برخورد حضوری از

 

یکدیگر توضیحات بیشتری بخواهند.

 

 

یک روش پیشنهادی مناسب برای داشتن اطلاعات بیش تر به شرح زیر است:

 

 

یک خانم خوش برخورد و خوش ارتباط از خانواده پسر برای انجام این کار انتخاب می شود. وی پس از معرفی

 

خود، با مادر دختر (در صورت فوت مادر، با خواهر، خاله یا هر فردی که مناسب می داند) گفت و گو کند.

 

 

مثلا بگوید که برای امر خیر تماس گرفته است. سپس وضعیت عمومی و شرایط پسر را مثلا این گونه بیان کند: (دقت

 

کنید! اگر می خواهید شناخت کاملی از دختر خانم داشته باشید، خودتان نیز توضیح کاملی از خانواده پسر و آقا

 

زاده بدهید.) آقا پسر 28 ساله است، هیکل متوسطی دارد، قد بلند است، لیسانس رشته فیزیک است و به صورت حق

 

التدریسی در آموزش و پرورش کار می کند. پدرش کارمند بهداری است. مادرش خانه دار است. 5 تا خواهر و

 

برادر هستند. در پایان به محدوده محل زندگی هم اشاره کنید.

 

 

احتمالا پس از سخنان شما، مادر دختر خانم هم توضیحاتی راجع به خانواده و دختر خود می دهد. اگر آن

 

توضیحات برای شما کافی نبود، می توانید پرسش هایی در محدوده توضیحات خودتان، داشته باشید. چون شما قبلا

 

آقا زاده را به طور کامل معرفی کرده اید.

 

 

برخی پرسش ها به ویژه در اولین تماس تلفنی دور از شان اخلاقی بوده و ممکن است در ذهن دو خانواده نگرش

 

منفی نسبت به یکدیگر ایجاد کند.

 

 

طرح سوال هایی مثل: دختر خانم شما سفید است یا سبزه؟ چاق است یا لاغر؟ یا آقا پسر در دانشگاه دولتی درس

 

خوانده یا آزاد؟ و مانند این ها، هرگاه به صورت حضوری و به وسیله خود دختر و پسر باشد، نتیجه بهتری را در

 

نگرش خانواده ها نسبت به یکدیگر خواهد داشت.

 

 

اگر خانواده پسر در اولین برخورد به دلیل بی اطلاعی از روش های خواستگاری اطلاعاتی به خانواده دختر

 

ندهند، خانواده عروس می توانند مشابه توضیحات فوق، اطلاعات کاملی درباره دختر خانم بدهند سپس بگویند:

 

شما هم لطف کنید در همین حد اطلاعاتی را درباره آقازاده تان بدهید.

 

 

ممکن است دو خانواده در اولین تماس تلفنی یا برخورد حضوری احساس کنند مناسب یکدیگر نیستند، در این

 

صورت باید به روشی محترمانه همدیگر را توجیه کنند.

 

 

 مثلا هرگاه در اولین تماس تلفنی یا برخورد حضوری، خانواده پسر، بیان کرده اند که آقازاده دانشجوست و در

 

 

حال حاضر شغلی ندارد، اگر خانواده دختر قصد دارند جواب رد بدهند، باید توضیح دهند که خانواده ما دوست

 

 

دارد این زوج، زودتر زندگی مشترک شان را شروع کنند، در حالی که آقازاده شما دو سال و نیم دیگر درسش

 

 

تمام می شود و تا هنگامی که بتواند اداره زندگی مستقلی را به عهده گیرد، زمان زیادی لازم است. لذا مناسب

 

 

شرایط دخترمان نیست. بعد هم عذرخواهی، تشکر و خداحافظی کنند.

 

 

اگر یکی از خانواده ها در شرایطی قرار گرفت که پس از تماس تلفنی تشخیص داد شرایط شخص مورد نظر مناسب

 

 

نیست و برای گفتن «نه محترمانه و منطقی» آمادگی ذهنی نداشت، از خانواده پسر درخواست کند چند روز بعد

 

تماس بگیرند.

 

باید توجه داشت که «نه» گفتن و توجیه آن را به روش های متفاوتی می توان انجام داد. گاهی بیان پاسخ «نه»

 

 

توسط بعضی از خانواده ها توهین آمیز است و اثرات نامطلوب روانی بر خانواده مقابل می گذارد. مثلا می گویند:

 

 

دختر ما از این که بیان کند شغل پدر شوهرش فلان است خجالت می کشد، یا پسر ما دوست دارد که پدر خانمش

 

 

در قید حیات باشد!

 

 

با یک توجیه منطقی و محترمانه می توان از درگیری های ذهنی خانواده ها کاست. باید سعی کنیم به عنوان یک

 

 

انسان برای شخصیت هم نوعان خود ارزش قائل شویم و چند دقیقه از وقت مان را به آماده کردن یک پاسخ مناسب

 

 

اختصاص دهیم. برخورد محترمانه علاوه بر همه فواید اخلاقی و انسانی، باعث می شود که خانواده پسر، دختر

 

 

خانم را برای ازدواج به خانواده های دیگری معرفی کنند.

 

 

برگرفته از کتاب " گذر از پیچ و خمهای خواستگاری" نوشته سیده بتول حسن پور

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شنبه 2 مهر 1398برچسب:, :: 19:23 ::  نويسنده : احسان

وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می‌کرد، دست او

را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن

شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می‌دیدم.


یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم. اما باید به او می‌گفتم که در ذهنم چه

می‌گذرد. من طلاق می‌خواستم. به آرامی موضوع را مطرح کردم. به نظر نمی‌رسید که

از حرفهایم ناراحت شده باشد، فقط به نرمی پرسید، چرا؟


از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. این باعث شد عصبانی شود. ظرف غذایش را به

کناری پرت کرد و سرم داد کشید، تو مرد نیستی! آن شب، دیگر اصلاً با هم حرف

نزدیم. او گریه می‌کرد.

می‌دانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگی‌اش آمده است. اما واقعاً نمی‌توانستم

جواب قانع‌کننده‌ای به او بدهم. من دیگر دوستش نداشتم، فقط دلم برایش می‌سوخت

 

با یک احساس گناه و عذاب وجدان عمیق، برگه طلاق را آماده کردم که در آن قید

شده بود می‌تواند خانه، ماشین، و 30% از سهم کارخانه‌ام را بردارد.

نگاهی به برگه‌ها انداخت و آن را ریز ریز پاره کرد. زنی که 10 سال زندگیش را با من

گذرانده بود برایم به غریبه‌ای تبدیل شده بود.

از اینکه وقت و انرژیش را برای من به هدر داده بود متاسف بودم اما واقعاً نمی‌توانستم

به آن زندگی برگردم چون عاشق یک نفر دیگر شده بودم.

آخر بلند بلند جلوی من گریه سر داد و این دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم

ببینم. برای من گریه او نوعی رهایی بود.

فکر طلاق که هفته‌ها بود ذهن من را به خود مشغول کرده بود، الان محکم‌تر و واضح‌تر شده بود.


روز بعد خیلی دیر به خانه برگشتم و دیدم که پشت میز نشسته و چیزی می‌نویسد. شام

نخورده بودم اما مستقیم رفتم بخوابم و خیلی زود خوابم برد چون واقعاً بعد از

گذراندن یک روز لذت بخش با معشوقه جدیدم خسته بودم.

وقتی بیدار شدم، هنوز پشت میز مشغول نوشتن بود. توجهی نکردم و دوباره به خواب رفتم.


صبح روز بعد او شرایط طلاق خود را نوشته بود: هیچ چیزی از من نمی‌خواست و فقط

یک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود. او درخواست کرده بود که در آن یک ماه هر

دوی ما تلاش کنیم یک زندگی نرمال داشته باشیم. دلایل او ساده بود: وقت امتحانات

پسرمان بود و او نمی‌خواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود

 
برای من قابل قبول بود. اما یک چیز دیگر هم خواسته بود. او از من خواسته بود زمانی

که او را در روز عروسی وارد اتاقمان کردم به یاد آورم. از من خواسته بود که در آن

یک ماه هر روز او را بغل کرده و از اتاقمان به سمت در ورودی ببرم.

فکر می‌کردم که دیوانه شده است. اما برای اینکه روزهای آخر با هم بودنمان

قابل‌تحمل‌تر باشد، درخواست عجیبش را قبول کردم.

درمورد شرایط طلاق همسرم با معشوقه‌ام حرف زدم. بلند بلند خندید و گفت که خیلی عجیب است. و بعد با خنده و استهزا گفت که هر حقه‌ای هم که سوار کند باید بالاخره این طلاق را بپذیرد.


از زمانیکه طلاق را به طور علنی عنوان کرده بودم من و همسرم هیچ تماس جسمی با

هم نداشتیم. وقتی روز اول او را بغل کردم تا از اتاق بیرون بیاورم هر دوی ما احساس

خامی و تازه‌کاری داشتیم. پسرم به پشتم زد و گفت اوه بابا رو ببین مامان رو بغل کرده.

اول او را از اتاق به نشیمن آورده و بعد از آنجا به سمت در ورودی بردم. حدود 10 متر

او را در آغوشم داشتم.

کمی ناراحت بودم. او را بیرون در خانه گذاشتم و او رفت که منتظر اتوبوس شود که به

سر کار برود. من هم به تنهایی سوار ماشین شده و به سمت شرکت حرکت کردم.

در روز دوم هر دوی ما برخورد راحت‌تری داشتیم. به سینه من تکیه داد. می‌توانستم

بوی عطری که به پیراهنش زده بود را حس کنم. فهمیدم که خیلی وقت است خوب به

همسرم نگاه نکرده‌ام. فهمیدم که دیگر مثل قبل جوان نیست. چروک‌های ریزی روی

صورتش افتاده بود و موهایش کمی سفید شده بود. یک دقیقه با خودم فکر کردم که

من برای این زن چه کار کرده‌ام.


در روز چهارم وقتی او را بغل کرده و بلند کردم، احساس کردم حس صمیمیت بینمان

برگشته است. این آن زنی بود که 10 سال زندگی خود را صرف من کرده بود. در روز

پنجم و ششم فهمیدم که حس صمیمیت بینمان در حال رشد است. چیزی از این موضوع

به معشوقه‌ام نگفتم. هر چه روزها جلوتر می‌رفتند، بغل کردن او برایم راحت‌تر می‌شد.

این تمرین روزانه قوی‌ترم کرده بود!

یک روز داشت انتخاب می‌کرد چه لباسی تن کند. چند پیراهن را امتحان کرد اما لباس

مناسبی پیدا نکرد. آه کشید و گفت که همه لباس‌هایم گشاد شده‌اند. یکدفعه فهمیدم

که چقدر لاغر شده است، به همین خاطر بود که می‌توانستم اینقدر راحت‌تر بلندش کنم.

یکدفعه ضربه به من وارد شد. بخاطر همه این درد و غصه‌هاست که اینطور شده است.

ناخودآگاه به سمتش رفته و سرش را لمس کردم.

همان لحظه پسرم وارد اتاق شد و گفت که بابا وقتش است که مامان را بغل کنی و

بیرون بیاوری. برای او دیدن اینکه پدرش مادرش را بغل کرده و بیرون ببرد بخش

مهمی از زندگیش شده بود. همسرم به پسرمان اشاره کرد که نزدیکتر شود و او را

محکم در آغوش گرفت. صورتم را برگرداندم تا نگاه نکنم چون می‌ترسیدم در این

لحظه آخر نظرم را تغییر دهم. بعد او را در آغوش گرفته و بلند کردم و از اتاق خواب

بیرون آورده و به سمت در بردم. دستانش را خیلی طبیعی و نرم دور گردنم انداخته

بود. من هم او را محکم در آغوش داشتم. درست مثل روز عروسیمان.


اما وزن سبک‌تر او باعث ناراحتیم شد. در روز آخر، وقتی او را در آغوشم گرفتم به

سختی می‌توانستم یک قدم بردارم. پسرم به مدرسه رفته بود. محکم بغلش کردن و

گفتم، واقعاً نفهمیده بودم که زندگیمان صمیمیت کم دارد. سریع سوار ماشین شدم و به

سمت شرکت حرکت کردم. وقتی رسیدم حتی در ماشین را هم قفل نکردم.

می‌ترسیدم هر تاخیری نظرم را تغییر دهد. از پله‌ها بالا رفتم. معشوقه‌ام که منشی‌ام

هم بود در را به رویم باز کرد و به او گفتم که متاسفم، دیگر نمی‌خواهم طلاق بگیرم.

او نگاهی به من انداخت، تعجب کرده بود، دستش را روی پیشانی‌ام گذاشت و گفت تب

داری؟ دستش را از روی صورتم کشیدم. گفتم متاسفم. من نمی‌خواهم طلاق بگیرم.

 زندگی زناشویی من احتمالاً به این دلیل خسته‌کننده شده بود که من و زنم به جزئیات

زندگیمان توجهی نداشتیم نه به این دلیل که من دیگر دوستش نداشتم. حالا می‌فهمم

دیگر باید تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روی او را در آغوش گرفته و از اتاق

خوابمان بیرون بیاورم. معشوقه‌ام احساس می‌کرد که تازه از خواب بیدار شده است.

 یک سیلی محکم به گوشم زد و بعد در را کوبید و زیر گریه زد. از پله‌ها پایین رفتم و

سوار ماشین شدم. سر راه جلوی یک مغازه گل‌فروشی ایستادم و یک سبد گل برای

همسرم سفارش دادم. فروشنده پرسید که دوست دارم روی کارت چه بنویسم. لبخند

زدم و نوشتم، تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روز صبح بغلت می‌کنم و از اتاق

بیروم می‌آورمت.


شب که به خانه رسیدم، با گلها دست‌هایم و لبخندی روی لبهایم پله‌ها را تند تند بالا

رفتم و وقتی به خانه رسیدم دیدم همسرم روی تخت افتاده و مرده است! او ماه‌ها بود

که با سرطان می‌جنگید و من اینقدر مشغول معشوقه‌ام بودم که این را نفهمیده بودم. او

می‌دانست که خیلی زود خواهد مرد و می‌خواست من را از واکنش‌های منفی پسرمان

بخاطر طلاق حفظ کند. حالا حداقل در نظر پسرمان من شوهری مهربان بودم.


جزئیات ریز زندگی مهمترین چیزها در روابط ما هستند. خانه، ماشین، دارایی‌ها و

سرمایه مهم نیست. اینها فقط محیطی برای خوشبختی فراهم می‌آورد اما خودشان

خوشبختی نمی‌آورند.

سعی کنید دوست همسرتان باشید و هر کاری از دستتان برمی‌آید برای تقویت صمیمیت

بین خود انجام دهید

پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:4 ::  نويسنده : احسان

همسر شایسته من کیست؟

 

 

انتخاب همسر

 انتخاب همسر مهم ترین انتخاب در زندگی هر شخص است. انتخابی که قرار است علاوه بر برآوردن نیازهای همسری نقش پدر یا مادر را نیز برای فرزندانمان داشته باشد. برای آن که معیارهای مناسبی برای انتخاب همسر در دست باشد ، به پاره ای از ویژگی های یک همسر شایسته اشاره می شود:

 خصوصیات شوهر شایسته

 دیانت و تقوی : شوهری که متدین و با تقوی باشد، حقوق همسرش را حفظ می کند و هیچ گاه در پی هوس های نامشروع نیست، به او احترام می گذارد و از هرگونه ستم احتراز ( دوری ) می کند.

 حسن خلق: یکی از ویژگی های شوهر شایسته آن است که از نظراخلاقی مهربان، خوشرو و نسبت به همسرش دوستی مخلص باشد.

فعّال و تلاشگر : شوهر باید برای تأمین نیازمندی های مادی و معنوی خانواده اش کوشش و فعالیت نماید. بدترین شوهر کسی است که در خانه بنشیند و همسرش را برای تهیه مایحتاج خانه به کار وا دارد.

 عفّت زبان : بیان ، یکی از عوامل تشکیل دهنده شخصیت است. کسی که در گفتار با کلمات توهین آمیز و فحش و ناسزا دیگران را بیازارد، عفت زبان ندارد. چنین فردی قبل از هر کس همسرش را مورد حمله قرار می دهد و در برابر هر چیزی که مطابق میلش نباشد به ناسزاگویی می پردازد. بنابراین ، داشتن عفت زبان یکی از خصوصیات یک شوهر شایسته است.

 سخاوت : فردی که خِسّت و بخل را بر خود و دیگران روا دارد ، شوهر خوبی نخواهد بود. بخشش و فراهم کردن رفاه و توسعه دادن به زندگی خانواده از طریق مال حلال و دست و دل باز بودن، از خصوصیات یک شوهر خوب است. تهیه هدیه و کادو برای همسر از اعمالی است که یک شوهر شایسته به مناسبت های مختلف انجام می دهد. 

یکی از ویژگی های شوهر شایسته ، داشتن هوش و ذکاوت کافی و تخصص است. چنین شوهری آموزش لازم برای اشتغال به کسب حلال را دیده؛ و هر اندازه علم و کمالش بیشتر، و هوش و درایتش زیادتر باشد ، شایسته تر خواهد بود.

 مهمان نوازی : مردی که نان خانه اش را کسی ندیده و درِ منزلش را به روی دوستان و اقوام ببندد، همسر خوبی نخواهد بود. این مرد باید بداند همسرش که در خانه پدر و مادر بزرگ شده و با خویشاوندانش معاشرت و رفت و آمد داشته ، نمی تواند با آنان قطع رابطه کند. بنابراین مهمان نوازی و معاشرت با خویشاوندان از صفات یک شوهر خوب است.

 آراستگی : همانطور که شوهر متوقع است همسرش آراسته باشد ، خودش نیز باید به وضع ظاهرش برسد و از نظر لباس و نظافت دقت کافی بنماید. خیلی از مردان به وضع ظاهر خود توجه ندارند و همیشه مورد انتقاد و اعتراض همسر خود قرار می گیرند.

انتخاب همسر

 امین بودن :

مرد باید از هرگونه پنهان کاری یا عدم صداقت با همسرش بری باشد؛ زن ، امین او و او ، امین زن باشد. در این صورت است که زندگی ، سعادت و خوشبختی را به دنبال خواهد داشت.

 اصالت و نجابت خانوادگی : از ویژگی هایی که در شوهر اهمیت خاص دارد ، یکی وراثت و دیگری محیط است که اصالت خانوادگی هر دو را در بر دارد. بنابراین دختران باید در نظر داشته باشند فردی را به شوهری برگزینند که از یک خانواده نجیب و خوشنام بوده و در یک محیط خانوادگی سالم بزرگ شده باشد.

 

عاقل و خردمند : یکی از ویژگی های شوهر شایسته ، داشتن هوش و ذکاوت کافی و تخصص است. چنین شوهری آموزش لازم برای اشتغال به کسب حلال را دیده؛ و هر اندازه علم و کمالش بیشتر، و هوش و درایتش زیادتر باشد ، شایسته تر خواهد بود.

 خلاصه می توان گفت که زن باید از ازدواج با مردی که دارای ضد ارزش های زیر است، خودداری کند.

شرابخوار ؛   بد اخلاق ؛  بد چشم و بی بند و بار؛  بدبین (”سوء ظن” ، نه ”غیرت”) ؛  خسیس ؛

 بدون احساس مسئولیت ؛تنبل؛ سفیه و ناهنجار؛

 خصوصیات زن شایسته

مسلما برای زن نیز لازم است تا در رفتار و گفتار خود دیانت داشته و موازین شرع را رعایت کند . زندگی با زنی که متقی است بسیار آسان تربوده و در مسیر بهتری قرار می گیرد چرا که افراد مومن خود را ملزم به رعایت اصول انسانی و شرعی می دانند و مشکلات رفتاری کمتری خواهند داشت.

 

انتخاب همسر

 هماهنگی با شوهر :

برای حفظ هر نظامی هماهنگی ضروری است. بنابراین چنانچه زن با شوهر هماهنگی نداشته باشد و از او تبعیت ننماید ، نظام خانواده به هم خواهد خورد. بدیهی است هماهنگی زن با شوهر در اموری است که خارج از منطق و وظیفه نباشد ، و متقابلاً شوهر نیز باید در این هماهنگی، مقابله به مثل نماید.

 

 زینت و آرایش برای شوهر : زن باید برای جلب توجه شوهر به نظافت و آرایش خود برسد و لباس آراسته بپوشد. انجام این امر به قدری مهم است که در بعضی از موارد به از هم پاشیدگی اساس خانواده می انجامد. در اینجا لازم به یادآوری است که هیچ شوهری از زنی که برای دیگران خودآرایی و خودنمایی کند، خوشش نمی آید.

 داشتن پوشش مناسب : زنان باید بدن خود را از نامحرم بپوشانند. یکی از عللی که در غرب بنیان خانواده را سست کرده و از هم گسیخته ، خودنمایی زنان با بدن های عریان است. مردان ایرانی ،حتی افراد بی بند و بار و به اصطلاح متجدد، زنی را که با اندام بدون پوشش و لباس های کوتاه و تنگ در برابر نامحرم ظاهر شود، برای همسری نمی پسندند.

کسی که در گفتار با کلمات توهین آمیز و فحش و ناسزا دیگران را بیازارد، عفت زبان ندارد. چنین فردی قبل از هر کس همسرش را مورد حمله قرار می دهد و در برابر هر چیزی که مطابق میلش نباشد به ناسزاگویی می پردازد.

اصالت خانوادگی : چون وراثت و تربیت اساس رفتار انسان را تشکیل می دهد ، بنابراین منظور از اصالت خانوادگی آن است که دختر در خانواده ای مؤمن و با فرهنگ تربیت شده و از نظر وراثت نیز زمینه داشته باشد ؛ در این صورت متخلق به اخلاق حسنه خواهد بود.

 عاقل و خردمند : زنی که یک عمر با مردی مصاحبت دارد، باید باهوش و خردمند باشد. عقل و خرد از ویژگی های زن شایسته است.

مصاحبت با او گرفتاری سختی است و فرزندان او ضایع و مهمل خواهند بود. در توضیح این مطلب باید گفت چون وراثت در میزان هوش مؤثر است بنابراین احتمال کم هوشی در کودکان با والدین کودن و کم هوش زیادتر است. وانگهی زن بی سواد یا کم سواد قادر به رفع نیازهای خانوادگی و به ویژه مسائل تربیتی فرزندان نخواهد بود.

بنابراین از ازدواج با زنی که واجد ضد ارزش های زیر باشد، باید خودداری کرد:

بی بند و بار؛  بی حجاب؛  بد اخلاق و عبوس؛  بی عفت؛ خودپسند و از خود راضی؛  کینه توز؛  لجباز و ناسازگار؛ بد زبان و درشت گفتار.

جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:15 ::  نويسنده : احسان

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

این وبلاگ برای کسیکه عاشقانه دوستدارش بودم وهستم هنوز!!!!وتمام وجودم ازآن اوشد راه اندازی شد. برای اوقاتیکه درکنارش نیستم ودلتنگش میشوم برایش مینویسم.ومیگویم که ان لحظات راکه درکنار ت نیستم ومحبتم رانثارت بنمایم بازهم دلتنگ توام ،قدم به دنیای مجازی بگذاروبدان که عاشقانه دلتنگ دیدارتو ام .بی بهانه بگویم نوشتن را دوست دارم بخاطر تو ای صدف زندگانی ام. اماافسوس ...که مرا شکست... من وباورهایم را... آنقدری که فکرمیکردم مرادوست دارد وبرایش ارزش دارم... نداشتم!!دوست داشتن من سبب گشت تا که....... اومرا به رایگان به غروری کاذب بفروشد... حرمتها شکسته شد ....وبی تردید برای شکستن حرمتها بدان شکل پشیمانی به همراه داشته است... حال آنچه که مانده است...یک دل شکسته ودنیایی غریب مانده است! دنیایی رنگین ازخاطراتیکه باهم داشتیم وارزوهاییکه دوست داشتم با هم به انهابرسیم ... شاید از احساسیکه من درقلب وتمام وجودم به او داشتم هیچگاه بحقیقت به یقین نرسید.شاید میگفت که دوست داشتن من را ازاعماق قلب به یقیین وباور رسیده است... اماگمان میکنم که .... فرزانه ام من به حال وهوای همان روزهای عاشقی اینجا می آیم وعاشقانه بازهم ازاحساسم مینویسم!!!!چون تمام دنیای احسانت بوده ای وهنوزهم آن اولینی !!!...این روزها وشبها وسال به سالی که برمن بگذشت با این باور که نبودنهایمان کنارهم باورشدنی نیست برمن بسیارسخت بگذشت... هنوزهم باورم نمیشود که چگونه رفتارشد با این دل احسانت...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلتنگیها ودلنوشته های احسان برای فرزان و آدرس ehsanofarzan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 18
بازدید ماه : 1165
بازدید کل : 234266
تعداد مطالب : 248
تعداد نظرات : 64
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دریافت کد موزیک

وبسایت جامع یکتاتک